کتاب جوشکاری (ازدواج عاقلانه، آسان و به موقع)

کتاب جوشکاری (ازدواج عاقلانه، آسان و به موقع)

ادامه مطلب
کتاب ضریح چشم‌ های تو

کتاب ضریح چشم‌ های تو

ادامه مطلب
کتاب اسماعیل

کتاب اسماعیل

ادامه مطلب
کتاب مرد رویا ها

کتاب مرد رویا ها

ادامه مطلب
کتاب نظام حقوق زن در اسلام

کتاب نظام حقوق زن در اسلام

ادامه مطلب
کتاب رویای نیمه‌شب

کتاب رویای نیمه‌شب

ادامه مطلب
کتاب آن بیست و سه نفر

کتاب آن بیست و سه نفر

ادامه مطلب
کتاب چت مقدس: مجموعه داستان کوتاه فتنه

کتاب چت مقدس: مجموعه داستان کوتاه فتنه

ادامه مطلب
کتاب کوچه‌ نقاش‌ها: خاطرات سیدابوالفضل کاظمی

کتاب کوچه‌ نقاش‌ها: خاطرات سیدابوالفضل کاظمی

ادامه مطلب
کتاب دختری کنار شط

کتاب دختری کنار شط

ادامه مطلب

کتاب رویای نیمه‌شب

کتاب رویای نیمه‌شب

📚معرفی کتاب:

مظفر سالاری در کتاب رویای نیمه‌شب، داستان دلدادگی جوانی از اهل سنت به دختری شیعه مذهب را روایت می‌کند. این کتاب را باید اثری عاشقانه با زمینه‎ی مذهبی دانست.

📝خلاصه:

رویای نیمه شب نوشته مظفر سالاری است. سالاری در این کتاب داستانی عاشقانه با زمینه‎ی مذهبی را روایت می‌کند. او در این اثر حکایت دلدادگی جوانی از اهل سنت به دختری شیعه مذهب را روایت می‌کند. راه وصال این دو جوان با موانع و اتفاقاتی تلخ و شیرین مواجه می‌شود. شخصیت محوری داستان پسری به نام هاشم است که پدربزرگ او کفالتش را بر عهده دارد. ابونعیم زرگر، تاجر بزرگ جواهرات است. ابوراجح حمامی دوست پدربزرگ هاشم است که دختری به نام ریحانه دارد. هاشم علشق ریحانه می‌شود و داستان ادامه می‌یابد. هاشم می‌داند با شکافی که مذهب بین او و ریحانه به وجود آورده، هرگز امکان رسیدن به ریحانه برایش وجود ندارد. به همین خاطر نیز جرات ابراز عشق را ندارد. در ادامه داستان، حاکم حله سعی می‌کند با سرکوب شیعیان و ایجاد نفرت میان سنی مذهب‌ها و شیعیان، جایگاه خود را محکم کند. در این زمان اصلی‌ترین اتفاق داستان برای ابوراجح حمامی رخ می‌دهد؛ اتفاقی که باعث دگرگونی اعتقادی در حله می‌شود.


✨بخشی از کتاب:

خلوت‌سرای حاکم، زیباترین جای دارالحکومه بود. حاکم روی تختی بزرگ به بالش‌های ابریشمی تکیه داده بود. از این که مجبور شده بود ما را به حضور بپذیرد، ناخشنود بود. کنار تخت، پرده‌ای آویزان بود و شبحی از همسر حاکم در پشت آن دیده می‌شد. نزدیک حوض زیبایی که از سنگ یشم ساخته شده بود، ایستادیم. زیر پایمان بزرگ‌ترین فرش ابریشمی بود که تا آن موقع دیده بودم. رنگ روشنی داشت و نخ‌های طلا و نقره در میان گل‌های ارغوانی‌اش می‌درخشید

قنواء قویی را که در دست داشت، آرام در حوض رها کرد. قوی دیگر را از من گرفت و به طرف حاکم رفت. گوشۀ تخت نشست و گفت: «نگاهش کنید پدر! هیچ پرنده‌ای این‌قدر ملوس و زیبا نیست.

چشم‌های حاکم از خوش‌حالی درخشید، اما بدون آن که خوش‌حالی‌اش را نشان دهد، گفت: «این یکی را هم در حوض رها کن. بعداً به اندازۀ کافی فرصت خواهم داشت تماشایشان کنم.»



برای دریافت کتاب به آیدی @f_naderian در تلگرام یا ایتا پیام دهید.

کامنت ها
کتاب جوشکاری (ازدواج عاقلانه، آسان و به موقع)

کتاب جوشکاری (ازدواج عاقلانه، آسان و به موقع)

ادامه مطلب
کتاب ضریح چشم‌ های تو

کتاب ضریح چشم‌ های تو

ادامه مطلب
کتاب اسماعیل

کتاب اسماعیل

ادامه مطلب
کتاب مرد رویا ها

کتاب مرد رویا ها

ادامه مطلب
کتاب نظام حقوق زن در اسلام

کتاب نظام حقوق زن در اسلام

ادامه مطلب
کتاب رویای نیمه‌شب

کتاب رویای نیمه‌شب

ادامه مطلب
کتاب آن بیست و سه نفر

کتاب آن بیست و سه نفر

ادامه مطلب
کتاب چت مقدس: مجموعه داستان کوتاه فتنه

کتاب چت مقدس: مجموعه داستان کوتاه فتنه

ادامه مطلب
کتاب کوچه‌ نقاش‌ها: خاطرات سیدابوالفضل کاظمی

کتاب کوچه‌ نقاش‌ها: خاطرات سیدابوالفضل کاظمی

ادامه مطلب
کتاب دختری کنار شط

کتاب دختری کنار شط

ادامه مطلب