کتاب جوشکاری (ازدواج عاقلانه، آسان و به موقع)

کتاب جوشکاری (ازدواج عاقلانه، آسان و به موقع)

ادامه مطلب
کتاب ضریح چشم‌ های تو

کتاب ضریح چشم‌ های تو

ادامه مطلب
کتاب اسماعیل

کتاب اسماعیل

ادامه مطلب
کتاب مرد رویا ها

کتاب مرد رویا ها

ادامه مطلب
کتاب نظام حقوق زن در اسلام

کتاب نظام حقوق زن در اسلام

ادامه مطلب
کتاب رویای نیمه‌شب

کتاب رویای نیمه‌شب

ادامه مطلب
کتاب آن بیست و سه نفر

کتاب آن بیست و سه نفر

ادامه مطلب
کتاب چت مقدس: مجموعه داستان کوتاه فتنه

کتاب چت مقدس: مجموعه داستان کوتاه فتنه

ادامه مطلب
کتاب کوچه‌ نقاش‌ها: خاطرات سیدابوالفضل کاظمی

کتاب کوچه‌ نقاش‌ها: خاطرات سیدابوالفضل کاظمی

ادامه مطلب
کتاب دختری کنار شط

کتاب دختری کنار شط

ادامه مطلب

کتاب نامیرا

کتاب نامیرا

📚معرفی کتاب:

رمان نامیرا نوشته صادق کرمیار در انتشارات نیستان به چاپ رسیده است. این اثر داستان حقیقت‌جویی دو جوان از جوانان کوفه را در زمان امام حسین (ع) روایت می‌کند.

❓وضعیت: موجود

📝خلاصه:

 دختر و پسری جوان از اهالی کوفه به دور از سودجویی‌های معمول و روبه افزاریش مردم این شهر به دنبال حقیقت می‌گردند اما در میان رفتارهای متناقض سرداران و  بزرگان کوفه، بین حمایت از امام حسین (ع) و وفاداری به یزید سرگردان مانده‌اند. گفتنی است که رمان نامیرا اسیر اختلاف روایت‌های تاریخی هم نشده و از پیشینه تحقیقی خوبی بهره برده است. کرمیار برای نوشتن این اثر ، آثار تحلیلی که درباره سیدالشهداء  و قیام او نوشته شده و همچنین مقاتل آن حضرت را مطالعه کرده است.

✨بخشی از کتاب:

چند تن دیگر از بزرگان کوفه به جمع خانهٔ مختار اضافه شده بودند. پیدا بود بحث بالا گرفته و هر کس نظری می‌داد. مسلم هم‌چنان با توجه و دقت به حرف‌ها گوش می‌داد. ابوثمامه گفت:
 
«نگرانی عمرو و شبث نیز بجاست. من هم می‌گویم، تا یزید بر تخت خویش به خود نیامده، فرصت اندیشیدن به کوفه را از او بگیریم.»
 
شبث گفت: «ترس من از مخالفت مختار این است که به خاطر خویشاوندی با نعمان احتیاط کند.»
 
عمرو گفت: «مذحج هیچ خویشاوندی با نعمان و بنی‌امیه ندارد؛ و اگر مسلم‌بن‌عقیل به خانهٔ من وارد می‌شد، در یاری او تردید نمی‌کردم و بی‌درنگ نعمان را از تخت به زیر می‌کشیدم.»
 
مختار گفت: «مسلم‌بن‌عقیل مهمان من است، نه در بند من! مرا به خاطر خویشاوندی با نعمان نیز متهم نکنید که اگر هم اکنون مسلم فرمان دهد، شبانه نعمان را از کوفه بیرون می‌کنم.»
 
مسلم‌بن‌عقیل احساس کرد که باید از ادامه بحث جلوگیری کند گفت...

برای دریافت کتاب در قسمت نظرات پیام دهید یا به آیدی @f_naderian در تلگرام یا ایتا پیام دهید.

کامنت ها
کتاب جوشکاری (ازدواج عاقلانه، آسان و به موقع)

کتاب جوشکاری (ازدواج عاقلانه، آسان و به موقع)

ادامه مطلب
کتاب ضریح چشم‌ های تو

کتاب ضریح چشم‌ های تو

ادامه مطلب
کتاب اسماعیل

کتاب اسماعیل

ادامه مطلب
کتاب مرد رویا ها

کتاب مرد رویا ها

ادامه مطلب
کتاب نظام حقوق زن در اسلام

کتاب نظام حقوق زن در اسلام

ادامه مطلب
کتاب رویای نیمه‌شب

کتاب رویای نیمه‌شب

ادامه مطلب
کتاب آن بیست و سه نفر

کتاب آن بیست و سه نفر

ادامه مطلب
کتاب چت مقدس: مجموعه داستان کوتاه فتنه

کتاب چت مقدس: مجموعه داستان کوتاه فتنه

ادامه مطلب
کتاب کوچه‌ نقاش‌ها: خاطرات سیدابوالفضل کاظمی

کتاب کوچه‌ نقاش‌ها: خاطرات سیدابوالفضل کاظمی

ادامه مطلب
کتاب دختری کنار شط

کتاب دختری کنار شط

ادامه مطلب